کتاب صوتی و ما نیز آنها بودیم

Category:
ویژگی‌های محصول
  • برند: نوین کتاب گویا
موجود در انبار
  • ارسال توسط فروشگاه اینترنتی آیسان شاپ
بازگشت
  • ارسال توسط فروشگاه اینترنتی آیسان شاپ
    این کالا پس از مدت زمان مشخص شده توسط فروشنده در انبار فروشگاه اینترنتی آیسان شاپ تامین و آماده پردازش می‌گردد و توسط پیک فروشگاه اینترنتی آیسان شاپ در بازه انتخابی ارسال خواهد شد.

تومان24,000

Description نمایش بیشتر

Description

کتاب صوتی «و ما نیز آنها بودیم» نوشته‌ی «کیانوش کاکاوند» را با صدای «سعید بحرالعلومی» می‌شنویم. و ما نیز آنها بودیم داستان دلداگی دو عاشق به ‌نام‌های «هورن» و «سانتس» را روایت می‌کند. کاکاوند درصدد است به‌صورت نمادین در رویارویی با وسوسه‌ها از مفاهیم بنیادین انسانی سخن بگوید. خواننده با دنبال‌کردن این داستان خواهد توانست میان آنچه بر شخصیت‌های داستان می‌گذرد، با تلخی‌ و شادی‌های زندگی‌ واقعی خود ارتباط برقرار کند. کیانوش کاکاوند تاکنون در زمینه‌ی معماری و طراحی داخلی فعالیت داشته و کتاب حاضر اولین تجربه‌ی‌ نویسندگی او بوده است. در بخشی از این کتاب می‌شنویم: «-سانتس: من باید که باشم؟ -تو باید خود هورن باشی و آشنا به نیمه‌ی دلهره و انتظار که نیمه‌ی دیگر آن نیز من خواهم بود و با انتظار تو من دلهره خواهم داشت برای رسیدن به تو و با انتظار من تو دلهره‌ی رسیدن مرا خواهی داشت. – هورن من باید که باشم؟ تو باید سانتس باشی و آشنا به نیمه‌ی دیگر دلهره و انتظار و تکیه‌گاه من، در لحظه‌ای که هستی و اگر نباشی به تو اندیشیدن مرا قوی می‌کند. چون می‌دانم که تنها نیستم… .» نسخه‌ی چاپی این کتاب را می‌توانید از انتشارات «آبهاما» تهیه کنید. همچنین نسخه‌ی صوتی «و ما نیز آنها بودیم» با روایتی از سعید بحرالعلومی، به کوشش انتشارات «نوین کتاب گویا» منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.  

و ما نیز آنها بودیمشادی‌ها و تلخ‌ کامی‌های این دو دلداده، هورن و سانتس، اگر چه نمادین، همان شادی‌ها و تلخ کامی‌های ماست. و هوراتلا و بیتاما، تجسم نیروی خیر و شر، نیز همان است که فراوان رو در روی خود می‌بینیم. هوراتلا از عشق، انتظار، اندیشیدن به اوج، پرواز و عبادت می‌گوید و آنان را به کتمان نکردن فرا می‌خواند: «و ما نیز آنها بودیم» داستانی نمادین است از نیروی خیر و شر در زندگی دو دلداده که به زیبایی به تصویر کشیده می‌شود، و در این میان وسوسه‌های فریبنده، زندگی آن دو را به چالشی سخت می‌کشد و هر یک را با وجوه پنهان خود و دیگری آشنا می‌کند و در نهایت….کتمان کردن یعنی بستن چشم و شما با چشمان یکدیگر می‌بینید. پس:”چشمان یکدیگر را بسته نخواهید. چگونه می‌توان با کاروانسالاری که با چشم بسته راه می‌پوید، همسفر شد”و بیتاما خود را مالک تمام غفلت‌های دنیا و ارباب تمام وسوسه‌های زمین می‌داند. نقاش تمام زیبایی‌های گذرا، باغبان وسوسه‌های فانی، که کاروانسالار راههای بی‌مقصد است.با وجود هشدارهای هوراتلا به سانتس در مهار طمع و به هورن در روشن نگهداشتن چراغ انتظار، با غفلت آنان بیتامانا، روح پلید غریزه، متولد میشود…هورن به هوس رسیدن به شهری که هر کس مالک آرزوهای خویش است و سانتس برای داشتن دستانی حامل نعمت بی زحمت پارو زدن، دستانی که آنها را لایق لمس لطیف‌ترین‌ها می‌داند، فریب بیتاما را می‌خورند. آن گاه دروغ گفتن برای هورن و سانتس التیامی می‌شود کاذب و مهلک، و آن گاه مرور خاطرات خوش گذشته را فراموش می‌کنند. پس خریدار هوس‌های بی مقدار می‌شوند و سلامت و امنیت و تقدس اهمیت خود را در نظرشان از دست می‌هد، و به ظلمت سقوط می‌کنند. درست زمانی که تنها کافی است به یاد بیاورند روزهایی را که برای هم نفس کشیده‌اند.نمونه صوتی ۱:  دانلود  (1.3 مگابایت)