«دود ملایمی زیر طاقهای ضربی و گنبدی کاروانسرای آجیلفروشها لمبر میخورد و از دهانهی جلوخان بیرون میزد. ته کاروانسرا چند باربر در یک پیت حلبی چوب میسوزاندند گاه اگر جرأت میکردند که دستشان را از زیر پتو بیرون بیاورند تخمه هم میشکستند. پشت سرشان در جایی مثل دخمه سه نفر در پاتیلهای بزرگ تخمه بو میدادند. دود و بخار به هم میآمیخت و برف بند آمده بود. همهی چراغها و حتی زنبوریها روشن بود و کاروانسرا از دور به دهکدهای در مه شبیه بود…».
این جملههای آغازین سمفونی مردگان پس از پیشگفتار و آیاتی از قرآن دربارهی هابیل و قابیل است. سمفونی مردگان همچون سمفونی حقیقی چهار موومان دارد که داستانی با تم اصلی برادرکشی در آن روایت میشود. تاجری به همراه همسر و چهار فرزندش در اردبیل زندگی میکنند. یوسف فرزند بزرگ خانواده است که بر اثر اتفاقی ناتوان و ازکارافتاده میشود. آیدین و آیدا فرزندان بعدی خواهر و برادر دوقلو هستند و اورهان فرزند آخر و محبوب خانواده است. این داستان در فاصلهی سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۵۵ روایت میشود.
حضور مستمر برف و کلاغ و اشاره به هابیل و قابیل، اختلاف میان دو برادر و مضمون برادرکشی فضای سرد و غمانگیزی بر این داستان حاکم کرده است. چهار راوی در موومانهای مختلف داستان را پیش میبرند؛ سرمه، اورهان، آیدین و دانای کل. برخی منتقدان معتقدند این اثر شباهت به خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر دارد و عدهای آن را تقلیدی از شازده احتجاب هوشنگ گلشیری قلمداد کردهاند.
سمفونی مردگان جایزهی انتشارات ادبی فلسفی سورکامب در سال ۲۰۰۱ را از آن خود کرده است. این اثر در سال ۲۰۰۷ به عنوان یکی از صد رمان برتر سال بریتانیا معرفی شد. سمفونی مردگان برای نخستین بار سال ۱۳۶۸ در ایران منتشر شد. این کتاب را لطفعلی خنجی به زبان انگلیسی و محمد الامین به زبان عربی ترجمه کرده است. همچنین این اثر به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است. الهام یکتا در کتاب «ازل تا ابد» به درونکاوی و نقد رمان سمفونی مردگان پرداخته است.
معروفی دربارهی این اثر گفته است: «من تمام عمر ادبیام را با این چشمانداز طی کردهام که واقعیتی بین تخیل و رویا و افسانه بسازم. برخی از تصویرهای "سمفونی مردگان" خوابهای من است، خوابی دیدهام و آن را عیناً نوشتهام، اما خواننده نمیتواند دریابد که کدام تصویر از رمان واقعیت است، کدام تکه خواب است، و کدام بخش تخیل. بیمرز کردن اینها کاری است که عمرم را به پاش صرف کردهام. و اینکه خوانندهی کتابم از تصویری به تصویری دیگری قدم بگذارد بیآنکه خستگی مسیر را حس کند. انگار از رویایی به رویای دیگر میغلتد، بیآنکه از خواب بیدار شود. تلاشم را کردهام، حالا چقدر موفق بودهام، این را به خوانندگانم وامیگذارم.»
Reviews
There are no reviews yet.